Show Lyric
Leave a comment for this post
هر لحظه به شكلي بت عيار بر آمد دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن يار برآمد گه پير و جوان شد
في الجمله هم او بود كه مي آمد و ميرفت هرقرن كه ديدي
تا عاقبت آن شكل عرب وار برآمد داراي جهان شد
ني ني كه هم او بود كه ميگفت أنا الحق در صوت الهي
منصور نبود انكه برآن دار بر آمد نادان به گمان شد
رومي سخن كفر نگفتست و نگويد منكر مشويدش
كافر بود آنكس كه به انكار برآمد از دوزخيان شد
شعر منصوب به مولانا