Show Lyric
Leave a comment for this post
یه شب نامه هاتو سوزوندم که دیگه تموم شی بری از تب خاطراتم توی بی کسی هام یه جوری شکستم که این نامه هاتم نمیده نجاتم بذار این یه جمله ام نمونه تموم شه چه فایده یه دنیا از هم دور دوریم مث سایه و نور از هم بی نیازیم یکی غرق سایه یکی غرق نوریم نگاهت رو از من گرفتی و حالا میخوای با یه نامه بگی یادم هستی میسوزونم این کاغذ خط خطی رو به یاد شبی که تو چشماتو بستی نه اشکامو دیدی نه بغض نگامو پل پشت سر رو ندیده شکستی منو گریه هامو به این شب سپردی تا باور کنم غرق این رفتن هستی