Show Lyric
Leave a comment for this post
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
چون نیست ز هر چه هست چون باد بدست
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست