Show Lyric
Leave a comment for this post
اون بالا
بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنید
زخم یه گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده
دعاش کنید
یه گلوله از میون قصه ها
اومده خورده درست توقلب اون
یه گلوله که
قرار بود بخوره
به تن پرنده ای تو آسمون
آسمون اون بالا
بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنید
زخم یه گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده
دعاش کنید وای اگه شکارچیا قصه بگن
همه جا رو بوی باروت میگیره
دنیا پیش چشم آهو تار میشه
توی دره ها میفته میمیره دنیایی که ما میخواستیم این نبود
خواب آیینه و گل دیده بودیم
روی رودخونه طغیان وخطر
خواب طولانی پل دیده بودیم بعضی شب ها وقتی آدما خوابن
به جزعاشقا به جز دیونه ها ماهو توی کفن خون میپیچن
اون بالا
بالای قهوه خونه ها اون بالا
بالای قهوه خونه ها