Show Lyric
Leave a comment for this post
قلم كاغذ يه عكسه نصفه نيمه
يه عمره حال و روز من همينه
بسازم شعري كه باشي تمامش
عجيبه آخ عجيبه آي عجيبه
صدام پيچيد هواتو تازه تر كرد
يا كه غمگين شدي
ساكت پر از درد
هنوزم اون شب و كوچه بن بست
به يادم مونده و ميمونه و هست
كه رفتي و منم چيزي نپرسيدم
چه داغي بودم و اصلا نفهميدم
همه ديدن كه بعد از رفتن تو
نتونستم و ساعتها نخوابيدم
شب و روزم شده تكرار يك بازي
من از بيهوده بودنهاست كه بيزارم
ميخوام راهي بشم جايي كه بعد از تو
نباشم زنده و اين باشه پايانم
تو هم حرفي بزن هم سهم ديرينه
اگه حسي هنوزم باز به من داري
من آغوشم به روت بازه ولي انگار
تو بي ميلي به من سردي و بيزاري
قلم كاغذ يه...