Click to see original size
تو داری میری و امشب، برای من یه کابوسه کسی بعد تو دستامو نمیگیره ، نمی بوسه تو داری میری و دیگه نمیخوای عاشقت باشم دارم پنهون میشم شاید توو فردای تو پیدا شم بهونتو نمیگیرم، شاید یادم بره بودی شاید بی تو بشه سر کرد تو این بستر نابودی به تو میخندم و قلبم ، پُر از بغضه ، پُر از آهه شبای عاشقی با تو چه بی رحمانه کوتاهه از این عادت کُشی خستم، نفسهام عطرتو میخواد شکستم توو خودم وقتی نگاهم توو نگات افتاد بسوزون خستگیهامو منو به بی کسی نسپار نرو عشقم نذار تنهام توو این اندوه بی تکرار